کیمیاگر

ساخت وبلاگ
  زندگی نکرده که غلط نداره، باید زندگی کنی و زندگی کنی و اشتباه و اشتباه، تا بفهمی چی به چیه. بدیش اینه که این وسط ممکنه آسیب بزنی به بقیه. این باگشه. وگرنه خودت اگه اذیت بشی ایرادی نداره، اصلا درستش همینه که اذیت بشی. همین اذیت‌شدنه شکلت میده اگه لهت نکنه کامل البته. ترجیحم اینه که له بشم و مهربون، تا اینکه هیچی اتفاق نیفته و اروپایی زندگی کنم و بمیرم، سلف‌سنتریک و نچسب. آدم گرسنه، مهربونه حتی توی اوج گرسنگیش. آدم له شده از رابطه یا آدمی که دوستش داشته هم همین‌طور. توجه میکنه به آدما. آدما براش مهمن، احساسات، عواطف.  وسط سفر بودیم و ایمیل تایید مدارکم رسیده بود. وسط خبر خوشحالی ترجیح داد بهم بگه که احساساتش عوض شده نسبت بهم. که دیگه مثل قبل نیستم براش. که حس میکنه که توی این سالها اون پیشرفت کرده و من از لحاظ هوش روانشناختی و احساساتی عقب مونده‌ام و نمیتونم نیازهای روانی و عاطفیش رو برآورده کنم. گفت که نیاز به کسی داره که وقتی باهاش حرف میزنه، عکس‌العمل نشون بده و نه اینکه سکوت کنه و با یکی دو کلمه، بحث رو ادامه نده. نگه «چه خوب» ، «نمی‌دونم» یا جوابای کوتاه. من همدلی و جوابای بلند می‌خوام. می‌خوام وقتی که حرف می‌زنم حس نکنم که با دیوار دارم حرف می‌زنم. گفت تو همیشه خودت رو می‌ذاری جای من و جواب میدی، ولی من اینو نمی‌خوام. نیاز دارم که من رو درک کنی و از دید من ببینی مسائل رو. منم که در تمام اون مدت داشتم یه جاده‌ی بلند رو رانندگی می‌کردم، به همه‌ی حرفاش فکر کردم و دیدم که حق میگه. من هیچ‌وقت آدم حرف‌زدن زیاد نبوده‌ام. کلا آدم حرف‌بزنی نیستم. بیشتر ترجیح میدم بشنوم. و خب توی یه رابطه با کسی که مدام دوست داره حرف بزنه، حکم دیوار رو دارم. کیمیاگر...
ما را در سایت کیمیاگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmahdiyardelkashf بازدید : 46 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 13:04